کتاب «مبانی انسانشناسی علوم انسانی در اسلام و غرب» پژوهشی تطبیقی در عرصه انسانشناسی است که به تفاوت بنیادین دو جهانبینی اسلامی و غربی در علوم انسانی میپردازد. نویسنده با نگاهی پژوهشی، اما قابل فهم، مفاهیم کلیدی مانند ماهیت انسان، فطرت، اختیار و کمال نهایی را تحلیل میکند و تلاش دارد جایگاه انسان را از منظر حکمت اسلامی بازتعریف کند، در حالی که نقد مبانی اومانیستی علوم انسانی غربی را نیز در دستور کار دارد. این رویکرد، گامی اساسی در جهت شکلگیری علوم انسانی مبتنی بر منابع دینی محسوب میشود.
در این اثر، مبانی انسانشناختی علوم انسانی اسلامی و غربی به صورت چهار فصل ساماندهی شدهاند. فصل اول به مبادی تصوری و تصدیقی انسانشناسی اختصاص دارد، فصل دوم به مبانی انسانشناختی علوم انسانی اسلامی شامل ساحات وجودی، فطرت، اختیار و کمال نهایی میپردازد. فصل سوم با نگاهی انتقادی، مبانی انسانشناختی سه پارادایم علوم انسانی غربی -اثباتی، تفسیری و انتقادی- را بررسی میکند و در فصل چهارم، اشتراکات و افتراقات بنیادین این دو رویکرد، به ویژه تفاوتها در تبیین ماهیت انسان، جایگاه و منزلت، فطرت و اختیار مورد تحلیل قرار میگیرد.
این کتاب با ارائه تحلیلی عمیق و تطبیقی، نقش انسان و جایگاه او در علوم انسانی را از منظر اسلامی و غربی روشن میسازد و زمینهساز تحقیقات بعدی در حوزه انسانشناسی اسلامی است. وجه تمایز اثر، تمرکز ویژه بر مبانی انسانشناختی به صورت خاص و تطبیق آن با دیدگاههای غربی است که میتواند برای پژوهشگران، دانشجویان علوم انسانی و علاقهمندان به مباحث فلسفی و دینی مفید باشد. این کتاب نه تنها درک عمیقتری از تفاوت نگرشها ارائه میدهد، بلکه به بررسی آسیبها و چالشهای مبنایی علوم انسانی غربی نیز میپردازد.