نسبی گرایی، نگرشی است که به همة ساحت های علوم ـ از جمله اخلاق ـ راه یافته است. مواجهة ما با این چنین نگرشی در علم اخلاق چگونه است؟
در این تحقیق ابتدا مکاتب شاخص فکری و فلسفی را که به نسبی گرایی اخلاقی می انجامند با توجه به سیر تاریخی آنها از یونان باستان تا عصر روشنگری و سپس آنچه امروز تحت عنوان روشنفکری دینی مطرح است مورد پژوهش قرار می گیرد، با این روش که ابتدا هر مکتب به صورت تفصیلی از بعد معرفت شناسی و هستی شناسی تجزیه و تحلیل و سپس با نقد و داوری آن ها از دو منظر عقلی و نقلی پایان می پذیرد، در ادامه پس از نظریات نگارنده که به جمع بندی نهایی می پردازد، در پایان هر فصل تلاش شده است، نگاهی به نظریات اندیشمندان مسلمان درباره هر مکتب اخلاقی داشته باشد، با این هدف که اثبات نماییم: تمام این نگرشها به صورت موجبه جزئیه می توانند مورد تأیید و پذیرش آموزه های اسلامی باشند.
جمع بندی پژوهش این است که نگاه تک بعدی به انسان و نادیده انگاشتن حقایق قدسی و الهی، راه را برای بی ثباتی و نسبی گرایی اخلاقی فراهم خواهد نمود.